سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حضرت ابراهیم علیه السلام در قرآن و تورات

ابراهیم (علیه السلام) در قرآن

نام ابراهیم(علیه السلام)، 69 بار و در 25 سوره قرآن مجید آمده است. در قرآن از این پیامبر بزرگ مدح و ستایش فراوان شده و صفات ارزنده او یادآورى گردیده است.

معرفت او نسبت به خداوند، منطق گویایش در برابر بت پرستان، مبارزات سرسختانه و خستگى ناپذیرش در مقابل جبّاران، ایثار و گذشتش در برابر فرمان پروردگار، استقامت بى نظیرش در برابر توفان حوادث و آزمایش هاى سخت الهى و الگو و اسوه بودنش براى همه موحّدان، هر یک داستان مفصلى دارد که بررسى تفصیلىِ همه آن ها خارج از حد و حوصله این نوشته است، به طور اجمال، خداوند متعال وى را در قرآن این چنین معرفى و وصف نموده است:

1 ـ «ما او را در دنیا برگزیدیم و او در آخرت از صالحان است. در آن هنگام که پروردگارش به او گفت: اسلام بیاور (در برابر حق تسلیم باش او فرمان پروردگار را از جان و دل پذیرفت) و گفت: در برابر پروردگار جهانیان تسلیم شدم.»

2 ـ «خداوند وسیله رشد و هدایت او را از قبل به او داده و از (شایستگى) او آگاه بود.»

3 ـ «او کسى است که روى دل را به پاکى و خلوص متوجه خدا کرد و هرگز شرک نورزید.»

4 ـ «او کسى است که دلش به یاد خدا قوى و مطمئن شده و به همین جهت به ملکوتى که خدا از آسمان ها و زمین نشانش داد، ایمان آورد و یقین کرد.»

5 ـ «خداوند او را خلیل خود خوانده است.»

6 ـ «خداوند رحمت و برکات خود را بر او و اهل بیتش ارزانى داشت و او را به وفادارى ستود.»

7 ـ «او بسیار بردبار، دلسوز و بازگشت کننده (به سوى خدا) بود.»

8 ـ «او به تنهایى امتى خداپرست و حنیف بود و هرگز شرک نورزید و همواره شکرگزار نعمت هاى خدابود و خدا او را برگزید و به راه راست هدایتش نمود و به او اجر دنیوى داد و او در آخرت از صالحان است.»

9 ـ «او پیغمبرى صدیق بود.»

10 ـ «او از بندگان مؤمن و از نیکوکاران بود و خداوند به او سلام فرستاده است.»

11 ـ «او از نیرو و بصیرت خاص برخوردار بود و خداوند با یاد قیامت او را (از بندگان) خالص و مخلص گردانیده است.»

12 ـ «خداوند او را به شکل هاى گوناگون آزمود و او به خوبى از عهده آزمایش ها برآمد و به همین جهت خداوند او را «امام» قرار داد.»

13 ـ «او یکى از پنج پیغمبرى است که اولو العزم و صاحب شریعت بودند.»

14 ـ «او کلمه توحید را کلمه پاینده در میان نسل خود قرار داد.»

15 ـ «خداوند کتاب و نبوت را در ذریّه او قرار داد.»

16 ـ «خداوند براى او در میان آیندگان لسان صدق (نام نیک) قرار داده است.»

17 ـ «او در قرآن به عنوان نماد مبارزه با بت پرستى و الگو و اسوه نیکو براى مؤمنان و امت اسلام معرفى گردیده است.»

ابراهیم (علیه السلام) در توراتِ موجود

تورات موجود هم از حضرت ابراهیم خلیل(علیه السلام) به بزرگى و عظمت یاد مى کند و درباه اش مطالب زیادى نقل کرده است، اما آن خصوصیات و ویژگى هایى که قرآن براى آن حضرت مطرح کرده، در توراتِ موجود حتى شبیه و مانند آن هم یافت نمى شود. در تورات چیزى در باره پیامبرى ابراهیم خلیل(علیه السلام) و مبارزه سرسختانه آن حضرت با بت پرستى و بت پرستان به چشم نمى خورد بلکه احیاناً در تورات کنونى مطالبى راجع به ایشان مطرح شده که هرگز لایق شأن و منزلت والاى ایشان نبوده و نیست.

برخى از خصوصیاتى که تورات درباره ابراهیم خلیل(علیه السلام) ذکر کرده، عبارتند از:

1 ـ او داراى اموال، گله و رمه هاى فراوان بوده است.

2 ـ از مهم ترین کارهاى ابراهیم(علیه السلام) ساختن مذابح و تقدیم قربانى سوختنى به درگاه خدا بوده است.

3 ـ خداوند با او عهد کرده که سرزمین کنعان (فلسطین) را به او و نسلش ببخشد و نیز با او عهد کرده که وى پدر امت هاى بسیار باشد.

قصه ابراهیم (علیه السلام) در قرآن و توراتِ موجود

الف ـ قصه ابراهیم (علیه السلام) در قرآن

داستان زندگى حضرت ابراهیم(علیه السلام) در قرآن نسبتاً مفصل و داراى ابعاد مختلف است. قرآن بر اساس شیوه خاص خود، در موارد متعددى گوشه هایى از داستان آن حضرت را مطرح کرده است.

ابراهیم(علیه السلام) قهرمان توحید

حقیقتاً او شایسته عنوان قهرمان توحید است; زیرا مجموع قصه آن حضرت در قرآن بیانگر این است که وى تلاش خالصانه و بى امان و طاقت فرسایى براى حاکم کردن توحید ـ مهم ترین اصل در ادیان توحیدى ـ در زندگى بشر داشته است. تلاش ابراهیم خلیل(علیه السلام) براى حاکمیت توحید در سرتاسر زندگى انسان و مبارزه اش با بت پرستى و بت پرستان ـ از نزدیک ترین فرد به خود گرفته تا عموم مردم و پادشاهان و گردن کشان زمان خود ـ اصلى ترین بخش از قصه آن حضرت در قرآن است.

درباره عظمت این شخص و اهمیت کار او چیزى بالاتر از آنچه قرآن گفته است ـ که بخشى از آن تحت عنوان ابراهیم(علیه السلام) در قرآن ذکر شد ـ نمى توان گفت.

ب ـ قصه ابراهیم (علیه السلام) در تورات

 

داستان زندگى ابراهیم خلیل(علیه السلام) در تورات موجود هم، مفصل در فصل 11 ـ 25 از سفر پیدایش بیان شده است. اما چقدر فرق است میان ابراهیمِ تورات و ابراهیمِ قرآن.

از مجموع قصه ابراهیم(علیه السلام) در تورات چنین استفاده مى شود که او مردى ثروتمند ـ و شاید ثروتمندترین فرد زمان خود(1) ـ اهل دنیا بود و تمام همّ و غم او این بود که بتواند از خدا به نفع خود و نسلش عهد و امتیاز بگیرد و نیز مذبحى بسازد و براى خدا قربانى سوختنى تقدیم نماید!

این در حالى است که تورات کنونى چیزى از پیامبرى و تلاش ابراهیم خلیل(علیه السلام)براى حاکم کردن توحید در زندگى بشر و مبارزه اش با بت پرستى و خلوص و بندگى وى در برابر خداوند و دیگر فضایل و مناقب ایشان مطرح نکرده است.

درهر حال قصه ابراهیم خلیل(علیه السلام) در قرآن و تورات موجود مفصل و داراى ابعاد مختلف است، اما در این نوشته سعى خواهد شد که بخش هاى عمده آن تحت عناوین ذیل مورد بررسى و مقایسه قرار گیرد:

پدر ابراهیم تارح یا آزر؟

در تورات موجود اسم پدر ابراهیم(علیه السلام) «تارح»(2) و در قرآن «آزر» به عنوان «اب» (پدر) ابراهیم(علیه السلام) مطرح شده است.

به همین دلیل برخى از معاندین، بر قرآن اشکال گرفته و گفته اند نام پدر ابراهیم(علیه السلام)آزر نیست و آن چه قرآن در این زمینه ذکر کرده، اشتباه و نادرست است.

براى جواب این اشکال مفسران و علماى اسلام مطالبى را مطرح کرده اند; از جمله «فخر رازى» و «بیضاوى»(3) و مفسران شیعه اصل این مطلب را که پدر ابراهیم(علیه السلام) «آزر» باشد، قبول ندارند; زیرا طبق صریح برخى آیات قرآن، آزر بت پرست است.

در حالى که بر اساس اصل مسلّم کلامى، در نزد «شیعه امامیه»، پدران انبیا نباید به شرک آلوده باشند، و حتى اتّصاف پدران انبیا به صفاتى که موجب پستى و دنائت است هم جایز نیست.(4) علاوه بر دلایل عقلى (که در علم کلام ذکر شده) دلایل نقلى هم داریم که مشرک بودن پدران انبیا (و در بحث ما خصوص شرک پدر ابراهیم خلیل(علیه السلام)) را نفى مى کند:

از پیامبر گرامى اسلام نقل شده که فرمود: «نقلنى الله فی اصلاب الطاهرین إلى أرحام المطهّرات لم یدّنسنی بدنس الجاهلیّة»(5) «خداوند مرا از اصلاب مردان پاک به رحم هاى زن هاى پاک منتقل کرده و هرگز به آلودگى هاى جاهلیت (از قبیل شرک و بت پرستى) آلوده ام نساخت.»

از این که پیامبر گرامى اسلام ـ که خود از نسل ابراهیم(علیه السلام) است ـ فرموده خداوند او را از اصلاب مردان پاک انتقال داده و هرگز او را به شرک و بت پرستى آلوده نکرده است، استفاده مى شود که در میان پدران آن حضرت (پدر ابراهیم(علیه السلام) از اجداد پیامبر اسلام است) کسى کافر و مشرک نبوده است; چرا که همه آن ها را به طهارت وصف کرده و قرآن مشرکان و بت پرستان را پلید و نجس مى داند: { إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ} .

علاوه بر این در تفسیر این آیه: { وَ تَقَلُّبَکَ فِی السّاجِدِینَ} .(6) «و (نیز) حرکت تو را در میان سجده کنندگان (مى بیند)» روایاتى از طریق اهل سنت و شیعه رسیده که این مطلب (مشرک نبودن پدر ابراهیم خلیل) را تأیید مى کند:

از پیامبر مکرّم اسلام (صلى الله علیه وآله) نقل شده که در تفسیر و تأویل آیه فوق فرمود:

«لم أزل أنقل من أصلاب الطاهرین إلى أرحام الطاهرات»(7) «همواره از اصلاب مردان پاک به ارحام زن هاى پاک منتقل مى شدم.»

قریب به این مضمون رویات متعددى نقل شده است.

بنابراین، «آزر» نمى تواند پدر ابراهیم(علیه السلام) باشد. اما این که در قرآن آزر به عنوان «اب» (پدر) ابراهیم مطرح شده: «وَ اِذْ قالَ إِبْراهِیمَ لاَِبِیهِ آزَر» باید گفت که «اب» اعم است از «والد» چرا که «والده والده» کسى است که انسان از او متولد مى گردد (یعنى به پدر و مادر حقیقى والده والده گفته مى شود)، اما «اب» به پدر، مربى و معلم، جدّ مادرى و عمو هم اطلاق مى شود،(8) و تنها اختصاص به پدر (پدر حقیقى) ندارد.

در قرآن هم از «عمو» تعبیر به «اب» شده است، آن جا که فرزندان یعقوب(علیه السلام) در جواب پرسش او که «بعد از من چه چیزى را پرستش مى کنید؟» گفتند:

{ نَعْبُدُ إِلهَکَ وَ إِلهَ آبائِکَ إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ وَ إِسْحاقَ إِلهاً واحِداً} .

«خداى تو و خداى پدران تو ابراهیم و اسماعیل و اسحاق که خداى یگانه است را مى پرستیم.»

در این آیه «اسماعیل» به عنوان پدر (ابِ) یعقوب(علیه السلام) مطرح شده، درحالى که اسماعیل عموى یعقوب است. بنابراین، ممکن است آزر عمو و یا جدّ مادرى ابراهیم خلیل(علیه السلام) بوده باشد نه پدر حقیقى او.

از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل شده که در مورد عمویش عباس که در جنگ بدر اسیر شده بود چنین فرمود: «ردَّوا علىّ أبی»(9); «پدرم را به من برگردانید».

بنابراین اطلاق «اب» بر عمو، در لغت و در استعمالات عرفى، یک امر شایع و رایج بوده است.

مرحوم علامه طباطبایى در یک تحقیق ارزشمند، از آیات قرآن استفاده کرده که آزر پدر حقیقى ابراهیم(علیه السلام) نبوده است. وى مى گوید: تا مدتى که ابراهیم(علیه السلام) در اور کلدانیان بود، براى پدرش چنین دعا و استغفار مى کند:

{ وَ اغْفِرْ لاَِبِی إِنَّهُ کانَ مِنَ الضّالِّینَ} ;

«و پدرم را بیامرز که او از گمراهان بود».

اما بعد از این که برایش روشن شد که او دشمن خداست از او تبرّى جست:

{ وَ ما کانَ اسْتِغْفارُ إِبْراهِیمَ لاَِبِیهِ إِلاّ عَنْ مَوْعِدَة وَعَدَها إِیّاهُ فَلَمّا تَبَیَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ} ;

«و استغفار ابراهیم براى پدرش فقط به خاطر وعده اى بود که به او داده بود; اما هنگامى که برایش روشن شد که وى دشمن خداست از او بیزارى جست.»

پس از این وقتى که ابراهیم(علیه السلام) به فلسطین مهاجرت کرد و اسماعیل(علیه السلام) متولد شد و او را در مکه اسکان داد و کعبه را بنا نهاد و شهر مکه آباد شد عرض مى کند:

{ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِناً} ;

«پروردگارا! این شهر را شهر امن قرار ده...»

و دعایش را ادامه مى دهد تا این که مى گوید:

{ رَبَّنَا اغْفِرْ لِی وَلِوَالِدَىَّ وَلِلْمُؤْمِنِینَ یَوْمَ یَقُومُ الْحِسَابُ} ;(10) «پروردگارا! من و پدر و مادرم و همه مؤمنان را، در آن روز که حساب بر پا مى شود بیامرز.»

بنابراین، آیات قرآن تصریح دارد که ابراهیم(علیه السلام) براى پدرش دعا و استغفار کرد و بعد از آن که برایش روشن شد که او دشمن خداست، از او تبرّى جست دوباره در اواخر عمرش براى پدرش دعا و استغفار مى کند در حالى که وجهى ندارد، ابراهیم(علیه السلام) براى پدرى که به خاطر شرکش از او تبرى جست، دوباره در پایان عمر برایش استغفار نماید.

از قراین بسیار مهم بر این مدعا، این است که ابراهیم خلیل(علیه السلام) در دعاى اخیرش مى گوید: «والدَىَّ» یعنى از پدر تعبیر به «والد» مى کند و والد تنها به پدر حقیقى اطلاق مى گردد! اما در دعاى اولش مى گوید: { وَ اغْفِرْ لاَِبِی} یعنى از پدر تعبیر به «اب» نموده و اب تنها به پدر حقیقى گفته نمى شود، بلکه علاوه بر آن به جد، عمو، مربى و معلم هم اب گفته مى شود.

پس به طور قاطع مى توان گفت آزر پدر ابراهیم(علیه السلام) نیست(11) و این که آن حضرت آزر را به عنوان پدر خطاب کرده یا از این جهت است که وى، عمو یا جدّ مادرى ایشان بوده و یا این که چون سرپرستى و اداره امور او را در زمان طفولیتش بر عهده داشته است.

پیشکار حضرت ابراهیم(علیه السلام) فردى به نام «الیعازر» (اِلیعاذار) دِمشقى بوده(12) و الیعازر در عربى «آزر» شده است.

اما لحن آیات قرآن در این خصوص نشان مى دهد که طرف ابراهیم خلیل (آزر) شخصى در حد برده و پیشکار نبوده; زیرا از لحن آیات قرآن برمى آید که آن شخص یک نوع سلطه اى بر ابراهیم(علیه السلام) داشته است.